وقتی دنیایت شروع شد
میخوام از روزی بنویسم که دنیات شروع شد دوشنبه 19 تیر ماه 1391 ساعت هفت صبح بسمت بیمارستان راهی شدیم منو بابا سعید اما دکتر گفت باید دوازده ظهر بریم بیمارستان تا اون موقع هنوز مشخص نشده بود کدوم بیمارستان از بین سه تا بیمارستان مصطفی خمینی . حضرت زینب و غیاثی سومین گزینه بخاطر نزدیکیه جاش و ساعتی که پزشک محترم خانوم مذهبی تعیین کرده بود انتخاب کردیم ساعت دوازده ظهر از خونه عزیز همراه زن دایی الهام و مامانی با ماشینه آقا جون راهیه بیمارستان شدیم تا آماده شدن من واسه اتاق عمل و اومدن بابا سعید اذان ظهرم گفته شد بعد از نماز رفتم آماده شدم واسه عمل لباس آبی کلاه آبی هنوز بابا نیومده بود بعد از حاضر شدن بابا اومد دیدمش و رفتم . حسه عجیبی بود اولین بار بود وارد اتاق عمل میشدم هم خوشحال بودم که میتونم ببینمت هم میترسیدم خلاصه با بی حسی از کمر عمل شروع شد و ساعت 14:15 دقیقه صدای جیغت پیچید تو اتاق عمل چقدر حالم خوب بود که دیدمت ...... دخترم خوش اومدی به دنیا